.comment-link {margin-left:.6em;}

Be no one like mirror!

Saturday, March 15, 2003

بعضي از سنني كه امروزه در جامعه اعراب ويا به بياني كاملتردر جامعه مسلمانان وجود داردوكم وبيش نام اسلام نيز بر آنها گذاشته شده اصولا زاده اسلام نيستند واز دوراني قبل تر وجود داشته اند.
وبه الزام فرهنگ آن جامعه و عدم مغايرتشان با اصول اصلي دين
كما كان به قوت خود باقي ماندند كه به قول محدثين و راويان كلام معروف به سنن امضائي اسلام هستند.اصولا كساني كه با علم جامعه شناسي ومباحثي مربوط به زايش يك فرهنگ در درون فرهنگ ديگر آشنا هستند مي دانند كه هيچ فرهنگ جديدي در جامعه ـ هر چقدر هم كه پشتوانه قوي ايدولوژيك و جنبه هاي ذاتي برتر نسبت به فرهنگ قبلي داشته باشد ـ باز نمي تواند همه عادات اجتماعي ونظامهاي فكري و اخلاقي جامعه را عوض كند ومجبور است بسياري از آنها را قبول كند! وچه بسا آين پذيرش است كه در واقع كه به فر هنگ جديد اجازه حيات و باروري مي دهد.(1)
مثلا دين اسلام كه مبلغ آزادي هر انساني در زندگي خود است وقتي به مقوله اي مانند برده داري در جامعه بر خورد مي كند آن را نفي نمي كند و جدا از آنكه براي آن احكامي صادر مي كند تا كمي از توحش اعراب (واقعا وحشي) در اين زمينه بكاهد در كليت قضيه دست امضا پيش مي آ ورد. و خيلي مسائل مشابه اين كه اسلام براي بقاي خود مجبور به پذيرش آن است.
تازه همه اينها مربوط به جامعه بدوي عرب سوسمار خوراست كه وقتي تاريخ قبل از اسلام آن را مخواني(هر چند شعور تاريخ نوشتن هم نداشته اند)چيزي كه بتوان نام آن را فرهنگ نهاد پيدا نمي كني!
خب!با اين تفاصيل سؤالي مطرح مي شود:
چگونه آقايون انتظار دارند وقتي اسلام وارد سرزميني مانند ايران مي شود ـ ايراني كه بدون شك در زمان خود بالا ترين تمدن بشري را داراست (2) ـ بتواند تمامي مظاهرفرهنگي يك جامعه به مراتب از جامعه آعراب فرهيخته تررا نابود كند ويا همگي را اسلاميزه كند؟؟!!
تازه اسلام با اينكه در ايدولوژي خود سخن از انسانيت وبرابري وبرادري و.... مي زند وقتي تاريخ را مرور مي كنيم انسانگونه برابرگونه و برادر گونه وارد ايران نشده است(3).و پذريش اسلام ـ حتي اگر بصورت داوطلبانه هم بوده پذيرشي كاملا معرفت شناختي و جدا ازاجبارمبلغان شمشيربدست(!) عرب بحساب مي آيدـ بازهم در عرض وكنار فرهنگ قديم ايرانيان قرار گرفته.ايرانياني كه هميشه كنينه اعراب را به خاطر قتل و غارت وتجاوز وسوزاندن كتابخانه هاي خودو.... به دل دارند چون در مقابل حكومتهاي ستمگري مانند امويان سلاحي در اختيار ندارند زنده كردن فرهنگ قديم خود را بهترين روش مبارزه مي دانند.
شاهنامه فردوسي خود بارزترين نماد اين مبارزه است.جالب نيست كه
عربها ما را عجم مي دانند؟؟!!( و عجم به معناي گنگ است يعني كسي نمي تواند حرف بزند!)
و حالا اين همه سنگ اعراب را به سينه زدن براي چيست؟؟؟
البته حساب اسلام و شارع آن (ص) وامامان شيعه (ع) كه هميشه به اذعان تاريخ محبوب ايرانيان بوده اند از اعراب وحشي جداست.
و مسلما اسلام واقعي نزد ايرانيان بوده وهم ايشان آن را حفظ كرده اند.
به هر تقدير نتيجه كلام آنكه بسياري از سنن باقي مانده از دوران باستان مانند چهاشنبه سوري عيد نوروز و... را بايد حفظ كرد.
چراكه ما به آنها زنده ايم و پاينده!
ونبايد همه چيز را در تعارض با هم قرار دهيم وآنگاه با مسئله اي
روبرو شويم لاينحل!!!
مسئله تداخل ايام محرم با اين جشنهاي سنتي مربوط به اين دوران نيست!!چرا عدهاي خود را قيم مردم مي دانند تا بفرمايند كــــــــه
ما چه كنيم و چه نكنيم؟؟!!
هر چيز در جاي خود اولاست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) براي مطالعه بيشتر مي توانيد به مبحث تغيير فرهنگ از كتاب مباني جامعه شناسي تاليف آلفردمك كلانگ لي ترجمه
دكتر فرجاد مراجعه بفر ماييد
(2)اسلام در ايران پطروشفسكي(فصل اول) و تاريخ تمدن(جلد اول: مشرق زمين)
(3)براي توضيح بيشترخوبست بدانيد چون اعراب انسانهاي بي استعدادي بودند و همگي موجوداتي كريه المنظره از ديدن ايرانيان خوش سيما و هنرمند تعجب مي كردند و به عقل ناقصشان اين مي رسيد كه اينها انسان نيستندو از طايفه جنيانند.كما آنكه اين قول اعراب در مورد كردها كه قومي ايراني بودند در تاريخ ثبت شده است!!!
براي بررسي بيشتر جنايات اعراب در ايرانزمين مي توانيد به مقدمه كتاب ضحاك ماردوش نوشته استاد فقيد سعيدي سيرجاني مراجعه كنيد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home