.comment-link {margin-left:.6em;}

Be no one like mirror!

Tuesday, November 25, 2003

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نيست
در حق ما هرچه گويد جاي هيچ اكراه نيست
در طريقت هر چه پيش سالك آيد خير اوست
در صراط مستقيم اي دل كسي گمراه نيست
تا چه بازي رخ نمايد بيدقي خواهيم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نيست
چيست اين سقف بلند ساده بسيار نقش
زين معما هيچ دانا در جهان آگاه نيست
اين چه استغناست يارب وين چه قادر حكمتست
كاين همه زخم نهان هست و مجال آه نيست
صاحب ديوان ما گويي نمي داند حساب
كاندرين طغرا نشان حسبة لله نيست
هركه خواهد گو بيا و هر چه خواهد گو بگو
كبرو ناز و حاجب و دربان بدين درگاه نيست
بر در مي خانه رفتن كار يك رنگان بود
خود فروشان را به كوي مي فروشان راه نيست
هر چه است از قامت نا ساز بي اندام ماست
ور نه تشريف تو بر بالاي كس كوتاه نيست
بنده پير خراباتم كه لطفش دائم است
ور نه لطف شيخ و زاهد گاه هست و گاه نيست
حافظ ار بر صدر ننشيند ز عالي مشربي است
عاشق دردي كش اندر بند مال و جاه نيست

0 Comments:

Post a Comment

<< Home