.comment-link {margin-left:.6em;}

Be no one like mirror!

Monday, April 05, 2004

منتظر تاكسي بودم كه ماشيني جلوم توفق كرد. پرسيد كجا مي ري؟ گفتم ته زندگي! سوار شدم و هنوز در راهم! از من به يادگار داشته باش كه زندگي مثال سوار و پياده شدن از يك تاكسيست! مسير با توست فقط همين و تنها مي روي! به دنبال بزرگترين راز زندگي تا در كنارش بزرگترين گم شده ات را بيابي!
بگذار از اين راز برايت بگويم! رازي كه كودكان سوالش مي كنند و چون بزرگ مي شوند فراموش. پرسشي در غايت وجود ما درباره هستي كه فقط هست فارغ از هر پنداري و جلوه اي كه مصنوع ذهن ماست و وصف شده اي بي هيچ صفت

0 Comments:

Post a Comment

<< Home