.comment-link {margin-left:.6em;}

Be no one like mirror!

Wednesday, March 26, 2003

طاعت از دست نيا يد گنهي بايد كرد
در دل دوست به هر حيله رهي بايد كرد
روشنان فلكي را اثري در ما نيست
حذر از گردش چشم سيهي بايد كرد
شب كه خورشيد جهان تاب نهان از نظر است
قطع اين مرحله با نور مهي بايد كرد
خوش همي مي روي اي قافله سالار براه
گذري جانب گم كرده رهي بايد كرد
نه همين صف زده مژگان سيه بايد داشت
بصف دلشدگان هم نگهي بايد كرد
جانب دوست نگه از نگهي بايد داشت
كشور خصم تبه از سپهي بايد كرد
ظلم است كه ناديده رخت جان بدر آيد
ديدار نمودن ز تو جان يافتن از من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اين هم يك شعرعارفانه از نشاط اصفهاني
يك سؤال :چگونه ممكن است آدم ناديده عاشق بشه؟
بيت آخر را يك بار ديگر بخوانيد....

0 Comments:

Post a Comment

<< Home