امروز در مسير برگشت به خانه كه بودم، ذهنم مشغول خيلي از خاطرات گذشته شد. از همه بيشتر آن فرهنگي كه سالهاي بسيارمرا تحت تاثير خود قرار داده بود. بودن با آدمهايي درويش مسلك و خاكي مآب. انسانهايي كه گويي اهل اين خراب آباد نيستند. بودنشان نه بر مجاز كه نفس حقيقت بود. چون گرمي بازيهاي كودكانه در كوچه پس كوچه هاي خاكي شهر.... تا حالا به اين همه شهيد فكر كرده ايم؟! همه آنهايي كه مثل ما بودند! اهل همين جا!
چه سخاوتمندانه نقد زندگي را مي باختند... و چه ايمان راسخي داشتند. شجاعت آنها دليل كافي براي ايمان ما نيست؟؟
چه سخاوتمندانه نقد زندگي را مي باختند... و چه ايمان راسخي داشتند. شجاعت آنها دليل كافي براي ايمان ما نيست؟؟
0 Comments:
Post a Comment
<< Home