.comment-link {margin-left:.6em;}
Be no one like mirror!
Wednesday, December 10, 2003
من دوش قضا يار و قدر پشتم بود
نارنچ زنخدان تو در مشتم بود
ديدم كه همي گزم لب شيرينش
بيدار كه گشتم سر انگشتم بود
posted by omid at
10:42 AM
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
About
Personal
About Me
Name:
omid
Location:
Tehran, Iran
View my complete profile
Previous
چو مهمان خراباتي به عزت باش با رندان كه درد سر كشي...
روزي فرا خوانده خواهيم شد.... خدايا خدايا خدايا......
خدا همه بندگانش را دوست دارد. مي تواني اينگونه باش...
محتسب شيخ شد و فسق خود از ياد ببرد قصه ماست كه بر ...
تار و پود هستيم بر باد رفت اما نرفت عاشقيها از دلم...
آخرين هديه به من.... شعري از احمد شاملو با نام « ب...
چقدر كلمات سخت در كنار هم چيده مي شوند، تا تجسم اح...
دلبرا بنده نوازيت كه آموخت بگو....؟؟؟؟
آرام باش! آرام! بي تابي نكن... سختي فلسفه زندگيت ر...
گردون، نگري ز قد فرسوده ماست جيحون اثري ز اشك پالو...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home