من دوش قضا يار و قدر پشتم بود
نارنچ زنخدان تو در مشتم بود
ديدم كه همي گزم لب شيرينش
بيدار كه گشتم سر انگشتم بود
نارنچ زنخدان تو در مشتم بود
ديدم كه همي گزم لب شيرينش
بيدار كه گشتم سر انگشتم بود
.comment-link {margin-left:.6em;}
0 Comments:
Post a Comment
<< Home