.....وقتي به هستيم مي انديشم اضطرابي عجيب وجودم را پر مي كند و وقتي به چيستيم فكر مي كنم احساس غربتي بزرگ مرا در بر مي گيرد. احساس عجيبيست آن هم در اين دنياي كوچك ما كه هيچ چيزش قانونمند نيست. انساني زاده مي شود و انساني مي ميرد. و در تمام طول زندگي ميان اين دو گزينه سرگردان است. ميان بودن و نبودن. وحقيقت هميشه راز آلود دردور دور دور، در هاله اي از ابهامي گنگ برايش باقي خواهد ماند....
جنون نامه من
جنون نامه من
0 Comments:
Post a Comment
<< Home