.comment-link {margin-left:.6em;}

Be no one like mirror!

Tuesday, August 12, 2003

چه سپيد كوهساري چه سياه ماهتابي
نرسد به گوش جز ناله كركس وعقابي
همه دره هاي وحشت به كمين من نشسته
نه مقدرم درنگي نه ميسرم شتابي
به اميد همزباني به سكوت نعره كردم
نه بيامدم طنيني كه گمان برم جوابي
همه لاله هاي اين كوه ز داغ دل فسردند
چو نتافت آفتابي و نداد چشمه آبي
بنشين دل هوايي! كه بر آسمان اين شب
ندميد اختري كو نشكست چون شهابي
به سپهــْر ديدگانم‘ به كرانه اي نگاهم
نه بود به شب شكافي و نه از سَحَر سرابي
تن من گداخت د رتب عطشي شكافتم لب
” سرآن ندارد امشب كه برايد آفتابي ؟ “

سياوش كسرايي

0 Comments:

Post a Comment

<< Home