چرا زودتر نيامدي؟چرا؟چرا؟
ديگر فرقي هم نمي کند!
اينجا سکوت هست.سکوتي جاويدان.سکوتي به عضمت کوهها!
اينجا در اغوش خروار ها خاک احساسي نهفته است!و موسيقي غم انگيزي که يادمان
روزگاريست غريب.روزگاري سرشار از مبارزه!مبارزه اي براي بودن!بودني براي
عشق ورزيدن.
روزي اشک مادري سياه پوش و داغدار بر اين زمين خواهد چکيد.و باز از اين خاک گلي خواهد
ساخت در خور انسانيتي فرا تر از اين خاک تيره!
چه تلخ گذشت!وچه زود همه چيز تمام شد!
حرفي از انصاف نيست!و چيزي براي از دست دادن!
نمي دانم چه کسي اينجا خواهد گريست؟!و نمي دانم جز پدري عزا دار چه کسي
افسوس خواهد خورد!
وتو به من بگو:
چرا زودتر نيامدي؟چرا؟چرا؟
ديگر فرقي هم نمي کند!
اينجا سکوت هست.سکوتي جاويدان.سکوتي به عضمت کوهها!
ديگر فرقي هم نمي کند!
اينجا سکوت هست.سکوتي جاويدان.سکوتي به عضمت کوهها!
اينجا در اغوش خروار ها خاک احساسي نهفته است!و موسيقي غم انگيزي که يادمان
روزگاريست غريب.روزگاري سرشار از مبارزه!مبارزه اي براي بودن!بودني براي
عشق ورزيدن.
روزي اشک مادري سياه پوش و داغدار بر اين زمين خواهد چکيد.و باز از اين خاک گلي خواهد
ساخت در خور انسانيتي فرا تر از اين خاک تيره!
چه تلخ گذشت!وچه زود همه چيز تمام شد!
حرفي از انصاف نيست!و چيزي براي از دست دادن!
نمي دانم چه کسي اينجا خواهد گريست؟!و نمي دانم جز پدري عزا دار چه کسي
افسوس خواهد خورد!
وتو به من بگو:
چرا زودتر نيامدي؟چرا؟چرا؟
ديگر فرقي هم نمي کند!
اينجا سکوت هست.سکوتي جاويدان.سکوتي به عضمت کوهها!