.comment-link {margin-left:.6em;}

Be no one like mirror!

Saturday, January 22, 2005

....زندگي

Friday, January 21, 2005

اگرنماز خواندن هم نبود تا حالا خودم رو كشته بودم

سالهاي زندگيم به تعداد اشكهاي نريخته شماست! كوتاه است، كوتاه ترش نكن

Thursday, January 20, 2005

بي خيال.... اميد زندي خودش از همه پست تره

شايد چيزي به شكوه دعا كردن در اين دنيا وجود نداشته باشه

هواي خوبيه...

Wednesday, January 19, 2005

....

در من احساس بزرگ زندگي موج مي زند. حسي كه در اعماق وجودم نسبت به همين وجود دارم.
لحظات بزرگيست وقتي در كنار شادي ها و غم ها وجود خودم و حس بودن را درك مي كنم.
دراحساس زنده بودن حقيقتي بس ژرف نهفته است.

Tuesday, January 18, 2005

...

Sunday, January 16, 2005

دلم براي خواهرم تنگ شده! البته خواهر واقعيم