.comment-link {margin-left:.6em;}

Be no one like mirror!

Friday, December 19, 2003

خدا حافظ...

طعنه اي خيام وار به زندگي ...

Tuesday, December 16, 2003

هر منزل اين راه
بسي تيره و تار مي بينم
از گوشه اي برون آي
اي كوكب هدايت...

خدايا! اي آفريدگار من! به پاكي و بزرگواريت ايمان دارم و به بخشش و كرمت يقين....

امروز در مسير برگشت به خانه كه بودم، ذهنم مشغول خيلي از خاطرات گذشته شد. از همه بيشتر آن فرهنگي كه سالهاي بسيارمرا تحت تاثير خود قرار داده بود. بودن با آدمهايي درويش مسلك و خاكي مآب. انسانهايي كه گويي اهل اين خراب آباد نيستند. بودنشان نه بر مجاز كه نفس حقيقت بود. چون گرمي بازيهاي كودكانه در كوچه پس كوچه هاي خاكي شهر.... تا حالا به اين همه شهيد فكر كرده ايم؟! همه آنهايي كه مثل ما بودند! اهل همين جا!
چه سخاوتمندانه نقد زندگي را مي باختند... و چه ايمان راسخي داشتند. شجاعت آنها دليل كافي براي ايمان ما نيست؟؟

دوست دارم اگر آخرين لحظه زندگيم فرا رسيد در سجده خدا باشم...
خوشا آنان كه الله يارشان بي
به حمد و قل هو الله كارشان بي
خوشا آنان كه دائم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بي

Sunday, December 14, 2003

زندگي رو دوست دارم. مي خواهم زنده باشم. زندگي رو دوست دارم....

واقعا از ته دلم مي گم :«خون دل و جام مي هريك به كسي دادند...»